مجله فارس پلاس؛ مریم شریفی: اروپا و آفریقا و آسیا یا ایتالیا، نیجریه، پاکستان، افغانستان، سوریه و ایران یا شیعه و سنی چه فرقی میکند وقتی قلبهایمان با رشتههای محبتِ مهربانترین فرستاده به هم راه دارد، وقتی دلهایمان با نور یک کتاب آسمانی روشن است و پشتهایمان به یاری خالق واحد، گرم و استوار. این حرف دل جوانان پرامیدی است که مرزها را به عشق تلاش برای یکپارچگی جهان اسلام پشتسرگذاشتهاند. هفته وحدت، فرصت مغتنمی بود برای دیدار با آیندهسازانی که این روزها با تحقیق و مطالعه، در حال آمادهسازی خود برای تحقق این دنیای زیبا هستند.
مصاحبه قبل از مراسم عروسی!
روزهای شیرین عید میلاد پیامبر مهربانیها، بهترین زمان برای برپایی جشنهای ازدواج است. اینطور است که دختران دانشجوی بخش بینالملل دانشگاه مذاهب اسلامی درمقابل پیشنهاد مصاحبهمان به مناسبت هفته وحدت عذرخواهی میکنند چون پای یک مراسم عروسی در میان است، جشنی که قرار است اولین تجربه حضور این مهمانان در مراسم ازدواج ایرانی باشد. اما خبر که به مسئول امور دانشجویان بینالملل میرسد، با لطایفالحیل کارها را سامان میدهد؛ از ما قول یک ساعت تعجیل در مصاحبه و از خانمهای همدانشگاهیاش هم قول یک ساعت تأخیر در حرکت به طرف محل برگزاری مراسم عروسی در خارج از تهران را میگیرد. بهاینترتیب با حضور دختران دانشجوی غیر ایرانی دانشگاه مذاهب اسلامی، جمعمان جمع و گفتوگویمان عملی میشود.
چه دنیای زیبایی خواهد بود دنیای وحدت…
بهتازگی از قلب آفریقا به ایران آمده؛ با یک دنیا ارادت و امید. تا میپرسم: اولین تصویری که از شنیدن واژه وحدت به ذهنت میرسد، چیست؟ «نفیسه صادق» نفس بلندی میکشد و انگار بارها و بارها به این موضوع فکر کردهباشد، بیمعطلی میگوید: «اولین نکتهای که با شنیدن کلمه وحدت به ذهن من میرسد، این است که دنیا چقدر زیباتر خواهد بود اگر مسلمانان با هم متحد باشند و برادرانه و خواهرانه با هم همکاری کنند. من فکر میکنم با روحیه برادری و اتحاد، تمام مشکلات جهان اسلام رفع خواهد شد. دعا میکنم به یاری خدا به این دنیای زیبا دست پیدا کنیم.» دانشجوی ۲۶ ساله نیجریهای چالشهای پیش روی مسلمانان در رسیدن به این دنیای زیبا را هم خوب میشناسد: «به عقیده من مشکل بزرگی وجود ندارد. تنها مسئله این است که مسلمانان افکار متفاوتی دارند. کافی است با وجود این نگاههای متفاوت، همانطور که خداوند دستور داده؛ به ریسمان محکم الهی چنگ بزنیم و پراکنده نشویم. این ریسمان محکم، همان قرآن و سفارشهای پیامبر اکرم (ص) است. در نیجریه امام زکزاکی همیشه سفارش میکنند شیعه و سنی باید با هم باشند و اعمال دینیشان را با هم انجام دهند. بهطور مثال، از روز دوازدهم ربیعالاول همه مردم نیجریه با هم میلاد پیامبر اکرم (ص) را در خیابانها جشن میگیرند. اینجا هم امام خمینی (ره) و امام علی خامنهای همیشه بر وحدت میان مسلمانان تاکید کرده و میکنند. اگر فکر همه مردم در دنیای اسلام این باشد که هیچ فرقی میان شیعه و سنی نیست، دیگر دشمن نمیتواند میان ما نزاع ایجاد کند.»
به خدا قسم صلح و شادی، حق ماست
نفیسه غافلگیرمان میکند وقتی میگوید تا چند سال قبل پیرو مذهب اهل سنت بوده و بعد از تحقیق و مطالعه پیگیرانه، تصمیم گرفته مذهب شیعه را انتخاب کند. وقتی میپرسم: با این آشنایی و تسلطی که به هر دو مذهب داری، برایمان بگو وحدت میان شیعه و سنی چقدر دستیافتنی است، دختر آگاه و پرامید داستان ما در پاسخ، خیلی محکم میگوید: «به خدا قسم که این موضوع، کاملاً عملی است. ما شیعیان و اهل سنت حتماً میتوانیم یکی شویم و به اتحاد برسیم. راهش هم این است که مسلمان سنی، برادر و خواهر شیعهاش را همانطور که هست، بپذیرد و مسلمان شیعه هم برادر و خواهر سنیاش را. بر این اساس، هر چیزی که جزو مشترکاتمان بود، بگیریم و هر چیزی باعث ایجاد اختلاف بود، کنار بگذاریم. با این شیوه، حتماً به یاری خدا به وحدت، صلح و شادی خواهیم رسید.»
از ونیز تا تهران به عشق اسلام
تا میگویم: «ایتالیا کجا، ایران کجا؟» با همان فارسی دستوپاشکستهای که در این مدت یاد گرفته، منظورم را متوجه میشود و با لبخند میگوید: «من ۷ سال قبل مسلمان شدم. ۴ سال قبل با یک دوست ایرانی در حسینیهای که در ایتالیا برپا کردهبود، آشنا شدم. او وقتی فهمید مسلمان شدهام و در دانشگاه ونیز درباره دین اسلام و حقوق اسلام تحصیل و تحقیق میکنم، پیشنهاد کرد به ایران سفر کنم. با خودم گفتم: وای خدا! بروم ایران؟! آنجا که یک کشور تروریستی است! واقعیت این است که تبلیغات منفی فراوانی در ایتالیا و تمام اروپا درباره ایران وجود دارد.» برای «کلاودیا (سکینه) کازوناتو» فاصله میان فضاسازیهای رسانهای و واقعیت، یک سفر خاطرهانگیز بود: «اما وقتی به اینجا آمدم، دیدم مردم ایران خیلی مهربان و مهماننوازند و به خارجیها خیلی محبت دارند. آنها کاملاً با آنچه تصور میکردم، تفاوت داشتند؛ تروریست نبودند. مثلاً بسیجیها خیلی انسانهای نازنینی بودند و به من هدیه دادند. ایران هم برخلاف تصورم بسیار زیبا، تمیز و پیشرفته بود. خلاصه من با ایران، هیپنوتیزم شدم!»
… میکِشد آنجا که خاطرخواه اوست
«چرا علوم اسلامی و چرا یک دانشگاه در ایران؟» این را که میپرسم، دختر جستوجوگر ۳۲ ساله ایتالیایی مکثی میکند و میگوید: «فکر میکنم این، کار من نبود. فکر میکنم این خواست خدا و پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) بود. آنها مرا در این راه قرار دادند. چون من ۴ سال قبل به زیارت امام رضا (ع) رفتم. عشق به ایشان زندگی مرا تغییر داد و خواستم به ایران بیایم. به اعتقاد من ایران، یک کشور اسلامی واقعی است و تنها کشوری است که پرچم اسلام و اتحاد مسلمانان را در جهان و در مقابل دشمنان اسلام بلند کرده است.» کلاودیای دیروز و سکینه امروز ادامه میدهد: «من مسلمان شدم و شروع به تحقیق درباره دین اسلام کردم چون معتقدم مشکل اصلی جهان اسلام این است که بسیاری از پیروان مذهب شیعه و سنی، دین خود را بهخوبی نمیشناسند. اگر آنها بهدرستی دینشان را بشناسند و از دستورات قرآن پیروی کنند، فکر میکنم اختلافی میانشان باقی نمیماند.»
از دشمنان مشترک غافل نشویم
«بعضی قدرتها در جهان وجود دارند که همانطور که امام خمینی (ره) گفت، اصلاً برایشان مهم نیست شما شیعه هستید یا سنی. برایشان مهم نیست موقع نماز خواندن، دستتان باز است یا بسته. آنها فقط میخواهند مسلمانان را بکشند و اسلام را از بین ببرند. من فکر میکنم مسلمانان باید توجه کنند که ما دشمنان مشترکی داریم. علاوهبراین از مشترکات خودمان هم نباید غافل شوند؛ همه ما قرآن میخوانیم، یک پیامبر واحد داریم، ۵ نوبت نماز میخوانیم، در ماه رمضان روزه میگیریم و… بنابراین باید روی مشترکاتمان تمرکز کنیم، نه روی تفاوتهایمان.» صحبت از دشمنشناسی که به میان میآید، «اعظم حداد»، همدانشگاهی ایرانی کلاودیا یادی میکند از روزی که این دوستان غیر ایرانیاش را به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) بردهبود. از کلاودیا درباره حس و حالش در آن فضای خاص که میپرسم، با جوابش غافلگیرم میکند: «آنجا که رفتم، گفتم: شرمندهام. وقتی فهمیدم کشور من و باقی کشورهای اروپایی در کشتهشدن آن شهدا سهیم بودهاند، شرمنده شدم.»
من دیواربهدیوار وحدت قد کشیدهام
فضای گفتوگویمان بدون وجود او و شیطنتها و شیرینکاریهایش، حتماً یک چیز مهم کم داشت. «سیده عروج فاطمه بوخاری (نقوی)» را میگویم که یکلحظه آرام و قرار ندارد و با توانمندی و روابط عمومی خوبی که دارد، به اردو، انگلیسی، عربی یا فارسی، به هر زبانی که لازم باشد، با اطرافیان ارتباط برقرار میکند. از او که به قول خودش از بدو تولد، مسلمان و شیعه و سادات بوده، میپرسم: «دوست سنی هم داری؟» انگار سئوال غریبی شنیده باشد، متعجب میگوید: «بله. بیشتر دوستان من در پاکستان، سنی هستند. واقعیتش را بخواهید، در مدرسه ما به غیر از من، همه بچهها سنی بودند اما در تمام آن ۱۰ سال، هیچوقت اختلافی بین ما پیش نیامد. با هم نماز میخواندیم، در ماه رمضان در کنار هم افطار میکردیم و… آنها از من نمیپرسیدند چرا موقع نمازخواندن از مُهر استفاده میکنی؟ من هم از آنها نمیپرسیدم چرا با دست بسته نماز میخوانید؟ البته گهگاه برایمان جالب بود درباره آدابورسوم مذهب همدیگر بدانیم. مثلاً برای آنها جالب بود که ما شیعیان در روز دهم محرم یک اسب شبیه اسب امام حسین (ع) درست میکنیم و در کنارش دعا میخوانیم و… آنها هم در روز میلاد پیامبر اکرم (ص)، چیزی شبیه مسجد نبوی درست میکنند و کنارش جشن میگیرند. درباره این مسائل با هم صحبت و از همدیگر سئوال میکردیم اما هیچوقت بین ما بحث و دعوا نشد.» فاطمه ۱۹ ساله که برای تحصیل در رشته تاریخ اسلام به ایران آمده است، ادامه میدهد: «دوست دارم درباره تاریخ اسلام تحقیق کنم و بعد، به کشور خودم بروم و اطلاعاتم را به دوستانم انتقال دهم. به لطف خدا ما با هم دوستی و وحدت داریم اما دلم میخواهد اتحادمان بیشازپیش شود و یک امت قدرتمند در مقابل دشمنان اسلام تشکیل دهیم تا دشمن خیال صدمهزدن به ما را از سرش بیرون کند.»
بیا با هم حرف بزنیم
فاطمه آرزو دارد شرایطی فراهم شود که مسلمانان شیعه و اهل سنت بهدوراز اختلافات و هیجانات، در فضایی آرام با هم بحث و تبادلنظر کنند: «دوست دارم کنار هم بنشینیم، حرف بزنیم، با هم قرآن بخوانیم و معنا و پیام قرآن را بفهمیم. قرآن نگفته هرکدام چیزی از اسلام را بگیرید و از هم جدا شوید. قرآن میفرماید: همگی ریسمان الهی را محکم بگیرید و متحد باشید. اگر اجازه دهیم همه در فضایی آرام نظرشان را بگویند، اختلافات رفع میشود. اما میدانید مشکل کجاست؟ مشکل این است که تا شیعه و سنی کنار هم قرار میگیرند که صحبت کنند، زود عصبانی میشوند. این گروه به آن گروه میگوید: چرا این حرف را زدید؟ آنها هم به اینها میگویند: این چه حرفی بود گفتید؟ و بهاینترتیب، اختلافات دوباره آشکار میشود.» از این دختر آیندهدار بپرسی، میگوید چاره حل این مشکل، بسیار ساده است: «باید طوری رفتار کنیم که طرف مقابلمان قبل از اینکه بفهمد شیعه یا سنی هستیم، بداند مسلمان هستیم. مهم است که حواسمان باشد طوری حرف نزنیم و رفتار نکنیم که طرف مقابلمان را اذیت کند و دل او را بشکند. اگر طرز تفکرمان را تغییر دهیم و روی اسلام – و نه روی مذهب و فرقهها – متمرکز شویم، میتوانیم به اتحاد برسیم.»
دامان پرمحبت مادران وحدت
«اعظم حداد» دانشجوی ۲۰ ساله دانشگاه مذاهب اسلامی که نماینده دختران دغدغهمند ایرانی در این جمع دوستداشتنی است، بههمراه سایر دوستانش نقش میزبان را برای دختران دانشجوی غیرایرانی ایفا میکنند و حسابی هوایشان را دارند. او دست روی نقش محوری بانوان در مسیر تلاش برای دستیابی به وحدت در جامعه اسلامی گذاشته و میگوید: «با توجه به اینکه خانمها نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند و مادر، همیشه رکن اساسی خانواده محسوب میشود، بانوان مسلمانان میتوانند موثرترین و ماندگارترین حرکتها را در جامعه اسلامی رهبری کنند و در تعیین سرنوشت امت اسلام نقشآفرینی کنند. زن با توجه به لطافت و گرمای محبتی که خداوند در وجودش قرار دادهاست، میتواند در محیط پیرامون خود اثرگذار بوده و باعث رشد و بالندگی خود و اطرافیانش شود. یک مادر آگاه و دغدغهمند با تربیت صحیح فرزندانش و نیز با کلام تاثیرگذار و محبتآمیزش، میتواند در ایجاد وحدت و همدلی میان ۲ فرد یا ۲ گروهی که حتی اختلافات جزیی هم با هم دارند، شریک باشد. اگر زن در عرصه فردیاش به معنویت و پیشرفت برسد، در دامانش انسانهایی را پرورش خواهد داد که میتوانند بر سرنوشت جامعه تأثیر بگذارند و آن را به سعادت برسانند. دختران مسلمان امروز با این دغدغه وارد عرصههای علمی و اجتماعی شدهاند.»
خدمت کنی، محبت و همدلی خلق میشود
اعظم و دوستانش خوب دانستهاند محبت از دستهایی که خدمت میکنند، جوانه میزند و راهش را به قلب انسانها پیدا میکند. به همین دلیل است که کمر همت را برای مشارکت در عرصههای خدمت به محرومان بستهاند: «دانشگاه مذاهب اسلامی از دانشجویان شیعه و سنی ایرانی و غیرایرانی تشکیل شده و به لطف خدا ارتباط گرم و صمیمی نیز میان آنها برقرار است. همین صمیمیت باعث شده دوستان فعالیتهای مشترکی را در عرصههای علمی و جهادی تجربه کنند. بهطور مثال، از آنجاکه تقریب مذاهب و نزدیککردن هرچه بیشتر دلهای مسلمانان، هدف دانشگاه مذاهب اسلامی است، دوستان ما زمینه خدمترسانی در مناطق محروم شیعه و سنی را فراهم کردهاند. همین خدمتگزاری به هموطنان نیازمند باعث ایجاد محبت و همدلی در نقاط مختلف میشود. دانشجویان دانشگاه ما تجربه اردوهای جهادی در محدوده کورهپزخانههای اطراف تهران که اغلب محل سکونت خواهران و برادران اهل سنت است و نیز مناطق محروم شهرهای دور را در کارنامه دارند.»
مباحثه در مصاحبه با دغدغه وحدت
نوبت به آقایان که میرسد، بیمقدمه یک مباحثه شکل میگیرد؛ یک تبادلنظر جدی بر سر چالش پیش روی وحدت جهان اسلام. «مصطفی پهلوان»، دانشجوی شیعه ایرانی چراغ اول بحث را روشن میکند و میگوید: «مهمترین چالش، ایجاد جریانهای افراطی در دنیای اسلام است که سبب ایجاد تفرقه میان برادران اهل سنت و شیعیان شده است، جریانهایی که ریشه در تشیع انگلیسی و تسنن آمریکایی دارد، همان کشورهایی که دشمنان قسمخورده تمام مسلمانان هستند و ردپای ظلمشان در سراسر دنیای اسلام از فلسطین و یمن تا نیجریه آشکار است. دشمنانی که هرگز برایشان شیعه و سنی مهم نیست و به همه مسلمانان ضربه میزنند.» «محمد صابر تاتار» دانشجوی اهل سنت از افغانستان در تکمیل صحبتهای مصطفی میگوید: «ما اگر متحد باشیم، قویتر خواهیم بود و میتوانیم درمقابل دنیای ظلم و استکبار قد راست کنیم و حقمان را مطالبه کنیم. رسول اکرم (ص) وقتی به پیامبری مبعوث شدند، رسالتشان نجات مردم ستمدیده از ظلم نهفقط در جزیرهالعرب بلکه در تمام جهان بود. مسلمانان وقتی چنین پیامبری دارند که خود را وقف مهربانی به همه انسانهای عالم و نجات آنها کرد، چرا باید دچار تفرقه شوند و زیر بار حرف زور دنیای ظلم و استکبار بروند؟ این یکی از رسالتهای ما جوانان دنیای اسلام است که در آینده در رأس یا در جریان امور دنیای اسلام قرار خواهیم گرفت، که با ترویج اندیشه وحدت و با اتحادمان با دیگر برادران و خواهران مسلمان، جریانهای افراطی مانند داعش را خنثی کنیم تا بتوانیم برادرانه و صمیمانه در کنار هم زندگی کنیم.» این همان آرزویی است که «ادریس واحدی»، دانشجوی اهل سنت ایرانی برای آینده جهان اسلام دارد: «آرزو میکنم روزی برسد که کشورهای اسلامی همینطور که بر برقراری ارتباط با کشورهای غربی و غیراسلامی اصرار و تاکید دارند، برای ایجاد رابطه برادری و محبتآمیز با کشورهای مسلمان هم تلاش کنند و با آگاهی، ارتباط با همدیگر را بر ارتباط با کشورهای بیگانه و منفعت دنیای اسلام را بر منفعت رساندن به دشمنان ترجیح دهند.»
یادمان باشد امروز روز تعصبات مذهبی نیست
«سید جلال حیدری» دانشجوی شیعه افغانستانی دست روی نکته حساسی میگذارد که همیشه مورد تاکید بزرگان شیعه و اهل سنت بوده است: «یکی از موانعی که بر سر اتحاد مسلمانان وجود دارد، تقدیسگرایی داخلی مذهبی است. اینکه ما آنقدر به بزرگان مذهبی خود قدسیت میدهیم که گاه حرف و رأی آنها را بهمثابه حرف و رأی خدا و پیامبر (ص) قرار میدهیم. درحالیکه باید بپذیریم این موارد، اجتهاد است و اصلاً لازم نیست به خاطر اختلاف رأی میان فقها، اصول مشترکمان را فراموش کنیم و با هم به نزاع بپردازیم و در آتش اختلافات بدمیم. بهتر است بهجای منازعه، قبول کنیم با هم اختلافاتی داریم و با همین نقاط اختلاف، همدیگر را بپذیریم و صمیمانه و برادرانه در کنار هم زندگی کنیم.» آقا سید ریشه بسیاری از مشکلات امروز دنیای اسلام را هم در تعاریف نادرست از وحدت میداند: «اشتباه نشود؛ وحدت این نیست که منِ شیعه بروم سنی شوم یا برادر سنیِ من بیاید شیعه شود. وحدت یعنی ما باوجود اختلاف حتی در موارد مهم، خود را فدای این اختلافات نکنیم. وحدت یعنی ما خود را فدای آرمانهای بزرگ دنیای اسلام کنیم و با پذیرش اختلافاتمان، برادرانه در کنار هم زندگی کنیم.»
«محمد صادقزاده» در تأیید صحبتهای برادر افغانستانیاش میگوید: «گاهی چنان از وحدت حرف میزنیم که تصور میشود یک آرمان دستنیافتنی است درحالیکه وحدت باید در متن زندگی مسلمانان جاری شود. بنابراین وحدت را میتوان در همان عبارت «زندگی مسالمتآمیز» گروههای مختلف مسلمانان خلاصه کرد. خوشبختانه برادران اهل سنت و شیعه، خود پیشتاز این نوع زندگی هستند و ما میبینیم موارد متعددی از ازدواج در میان خانوادههای شیعه و سنی رقم میخورد و با هم وصلت میکنند. در مراسم ازدواج هم هرکدام رسم و رسوم خود را بهطور کامل انجام میدهند، بدون اینکه کمترین موارد تعصبی و اختلافافکنانه بین آنها پیش بیاید.»
انتهای پیام/